برای بیست و یک آبان یه روسری گلبهیِ گنده بهم هدیه داده رو سرم که انداختم میگه هم رنگ لپاته.باورم نمیشه شش ماه گذشت.شش ماهه که مال منه.هر وخ بخوام میتونم بهش زنگ بزنم میتونم بغلش کنم میتونه دستمُ  ببوسه و جلوی همه بذاره رو قلبش میتونم تو بغلش گریه کنم میتونم بونه بگیرم میتونم....هوم مثه آدم فلجی که بعد از پنج سال میتونه راه بره.آدم  فلجی که راه رفتن رویاش بوده حالا؟راه رفتنش با هممممه ی آدما فرق میکنه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.